مبين مبين ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

پسرم شکوفه بهاری، دخترم شکوفه ی صورتی

پدرت با تو میگوید

........ جان پسر بابا یه مدت بهت میگفتیم قولاملی نمیدونم این چه حیسه یا چه عشقیه که خدا با آدما داده که هنوز که کوچولوی نازنینی به دنیا نیومده اینقدر محبت و عشق قبلش بوجود میاد . نمیدونی مامانت چیکار میکنه برات بیشتر از اونچه که تاحالا قربون صدقه من بره به تو عشق میورزه .طبیعیه چون تو از من بیشتر بهش نزدیکی .حتی وقتی که من پیششم.چون تو تو شکمشی .  الان ۸ ماهه که اون خونه مامان بزرگه و من کرج .مامانتو یه نفره فرستادم ۲ نفره برگرده . همه اینا بخاطره تو ا پسرم. دوست دارم .ایشالا سر حوصله که به دنیا اومدی کلی با هم حال کنیم.  کلی برنامه برات دارم .هر وقت گفتی بابا برات میگم...
30 فروردين 1390

نوروز90

پسرم اولین عید ۳نفره هم گذشت و من بابایی برات بهترین ها رو ارزو کردیم به قول خاله ندا...جات خالی بود عمه منیره برات عیدی خرید پسرم...زهرا سادات کوچولو امسال تو جمع ما بود بابایی ۱۳روز پیش ما بود و تو حسابی خودتو براش لوس کردی و وقتی رفت ناراحتیت رو با یک روز اروم بودنت نشون دادی ۱۵ فروردین با مامانی رفتیم سونو و سلامتی و بالندگیت رو دیدیم پسر۱کیلو و۷۰۰گرمی من ..مامانی کلی قربون صدقه ات رفت و به همه گفت نوه ی قشنگمو دیدم... کوچکم تو خوبی ...ومن خرسند وشاکر از خوب بودن تو   ۳۳ هفته است سوره ی  یس رو با عشق هر شب برات میخونم و خدا رو قسم میدم برای سالم وصالح بودنت و این نذریه که ادامه خواهد داشت... همه منت...
17 فروردين 1390
1